ربانحال امام زین العابدین علیهالسلام قبل از شهادت
در تـمـام عـمـر، از نـالـه نـوایی داشتم در دل غـرق نـوايـم، نـيـنـوایی داشـتم سينهام از داغ گلها، پارهپاره بود و باز در مـيان سـيـنۀ خـود كـربـلایی داشتم بار سنگين غمت، كرده كمانم ای پـدر بعد تو، هردم به جان تير بلایی داشتم روزهایی كه سرت، ای كعبهام بر نيزه بود بر نـمـاز عـشـق خود قـبلهنمایی داشتم زير زنجـيرگران، با ياد زخـم پيكـرت روی ناقه، گـريههای بیصدایی داشتم در ميان سـنگهای شـامـيان از بـامها بهر حال عـمهام، بر لب دعـایی داشتم برتن صدچاك وعريان تو ناله میزدم هرزمان در پيش چشمم بوريایی داشتم من به ياد كام عطشان تو ای روح حيات در كـنـار آبهـا، بـزم عـزایـی داشـتـم پـاسدار نهـضت تو بـودهام، با گـریهام در هـمهجـا نـالـۀ عـقـدهگـشـایی داشـتم سالها بيـمـار تو بـودم وليكـن عاقـبت در دل از زهر ستم، گرد شفایی داشتم صد هزاران چون«وفایی» در عزايم سوختند در دل هرعاشقی، محنتسرایی داشتم |